من خودم اين كار رو خيلي دوست دارم و خيلي سعي كردم كه يكسري از قطعات كلاسيك رو تفسير كنم البته بايد اين رو اضافه كنم كه لئونارد برنشتاين ميگه: تفسير موسيقي يك چيز كاملا حسي است و يك قطعه به اندازه تمام آدماي دنيا ميتونه تفسير داشته باشه.
البته به نظر من دانلود آهنگ جديد بزرگي مثل شوپن، باخ، بتهوون و... انقدر خوب و قوي قطعه مي نوشتن كه تقريبا همه يك حس رو از آهنگ مي گرين فقط نحوه بيانشون با هم متفاوت خواهد بود. مثل قطعه آستورياس اثر آلبنيز كه بعضي ها ميگن طوفان اين شهر رو خراب كرد بعضي ها مي گن زلزله البته من خودم با زلزله موافقم چون در قطعه ميشه وجود پس لرزه رو شنيد كه باعث ميشه شهر كلا از بين بره
براي اينكه بتونيم يك قطعه رو تفسير كنيم ( يعني بتونيم بگيم آهنگساز قصد رسوندن چه حسي رو داره و درمورد چه چيزي صحبت مي كنه ) بايد چند چيز رو بدونيم كه من به بعضي از اون ها اشاره مي كنم.
1. دونستن زندگي آهنگساز و آشنا بودن با روحياتش.
2. دونستن تكنيك هاي نوازندگي چون بعضي از تكنيك ها در جاهاي مختلف كاملا مشخص هستن كه به چه منظوري استفاده شدن مثل موومان دوم زمستان از چهار فصل ويوالدي كه ويولن تكنيك پيتسوكاتو اجرا مي كنه و كاملا بيانگر بارش برف هست.
3. دونستن توناليته قطعه. دونستن توناليته قطعه كمكتون مي كنه چون هر گام تقريبا، نه صد در صد يك حال و هواي خاصي داره مثل گام هاي ماژور كه معمولا براي قطعات شاد استفاده مي شن و گام هاي مينور كه معمولا براي قطعات آروم استفاده مي شن يا اينكه مثلا گام لا مينور يك فضاي غم شيرين رو مي تونه نشون بده البته همه اين چيزهايي كه در اين مورد گفته شد صد در صد نيست اما خيلي مي تونه كمكتون كنه و به دونستن قطعه نزديكتون كنه
4. گوش كردن زياد موسيقي ( گوش كردن، نه شنيدن اونم نه هر قطعه اي. قطعات خوب ترجيحا كلاسيك و براي شروع ترجيحا از دوران رمانتيك )
5. خوندن تفسيرهايي كه قبلا براي قطعات نوشته شدن
6. دونستن نوع قطعه. يعني اينكه قطعه داراي چه فرمي است. ( سونات، فوگ، نكتورن يا ... ) چون بعضي از حالت ها مثل نكتورن معمولا درمورد يك موضوع خاص نوشته ميشن