يكي از بي سواد ترين خوانندگان تاريخ موسيقي پاپ داخل كشور مثل خيلي هاي ديگه از گود خارج شده و ديگر توان رقابت در اين بازار پرآشوب را ندارد .
تا اينجاي كار مشكلي نيست و حتي طبيعي نيز هست . چون اكثر خوانندگاني كه يك شبه معروف ميشوند به همين عاقبت تلخ دچار خواهند شد ولي داستان از جايي آغاز ميشود كه اين خواننده دست و پا ميزند تا بماند به هر قيمتي ، با هر حربه اي ولي افسوس ...
مصاحبه ي صوتي و مضحك اخير اين خواننده حتي محدود طرفدارانش را نيز از خود رنجانده . آهنگ هاي اخير او حتي با دانلود آهنگ هاي سال هاي دور خودش نيز قابل قياس نيست .
خيلي خوشحالم كه حرفام بعد از چند سال بالاخره به حقيقت پيوست و كم كم همه پي بردند كه باد آورده را باد مي برد .
در آخر پيشنهاد ميكنم اين ترانه ي زيبا از روزبه بماني رو گوش كنيد كه وصف حال ستارگان پوشالي اطراف ماست كه حتي اندازه خودمان هم نيستند .
لينك دانلود مصاحبه اشاره شده در اولين نظر در همين پست .
به علت پاره اي از مسائل از آوردن نام خواننده معذورم . خودتان حدس بزنيد .
نظر شما چيست ؟؟!
قضاوت مثل هميشه با شما ...
موسيقي زبان احساس وترجمان دل است و موسيقي هر ملتي رنگ ومزه اي مخصوص به خود دارد.كلمه موسيقي به فتح قاف مقصور صورت تخفيف يافته موسيقار است.
نويسندگان عرب اين كلمه مركب را از "موسي"و "قي" گرفته اندكه " موسي" به معني نغمات و"قي" به معناي ملذ وخوش آيند است.موسيقي از تخفيف "موسيقاقيا"حاصل شده است.تحقيقات نشان مي دهد كه موسيقي به (ضم م) ماخوذ است از mousika يوناني يا musica لاتين وريشه آن musa يا misse است. مسلمانها واعراب كلمه موسيقي را از يونان گرفته ومعادل موزيك فرنگي به كار برده اند.
از زمان اسحق موصلي(متوفي ۲۶۳ هـ ۸۵۰ م) كلمه موسيقي در كتابهاي عربي ديده مي شود.
مولف مفتاح العلوم (قرن ۴ هجري ۱۰ ميلادي) مي نويسد موسيقي علم تركيب الحان است و موسيقار يا موسيقور به معني نوازنده آمده است.
در رسائل اخوان الصفاء كه در همين دوره تاليف شده است، موسيقي به معني غنا وموسيقار معادل مغني و دو كلمه موسيقات يا موسيقار در برابر آلت نوازندگي (ساز) ديده مي شود.موسيقي يكي از چهار شاخه اصلي رياضيات به شمار مي رفته است.
افلاطون مي گويد:موسيقي براي ادامه حيات بشر ضروري است وقوه تدقيق،هوش،حسن مشاهده،استنباط وعواطف روحي بشر را مي افزايد.شما ثقيل ترين روح را در اختيار من بگذاريد من قادرم به نيروي موسيقي، ثقل،وكدورت عارضي را از روان او زدوده،مردمي هوشمند و سلحشور به شما تحويل دهم.
موسيقي بياني است هنري و بنابراين عاطفي.اما اگر چه همهء هنرها عاطفي اند،موسيقي عاطفي ترين هنرهاست.در هنر نقاشي كار هنرمند به مانند واقعيت جلوه مي كند و خط ورنگ مفهوم آشنايي را به ما نشان مي دهند كه پيش از اين،چشم ما ديده ومغزما ادراك كرده است.
شعر با كلماتي كه جانشين اشياء شده اند،ما را به تجسم موصوف رهنمون مي كند.تاتر وسينما عين انسانها ومناظر يا تصوير متحرك اشياء را بازسازي مي كند كه بر تجربه روزمره ومشاهدات ما استوار است.به هر حال هر يك از هنرها وسايلي براي بيان به كار مي گيرند كه ما پيش از اين از طريق حواس تجربه كرده و مي شناسيم،در حالي كه موسيقي بياني به كلي متمايز دارد وتنها به اندازه نا چيزي مي تواند از اصوات آشنا همچون نغمه پرندگان،زمزمه جويبار وغيره استفاده كندوتنها با استفاده از نت هاي خوش آيند تركيباتي مي سازد كه احساس ويژه اي را در ما بر مي انگيزد.
بسياري از مردم بدون آنكه بتوانند بيان كنند كه از اين يا آن ملودي چه تصويري در ذهنشان مي آيد، يا مكانيسم تاثير آن را بشناسند،احساس غم يا شادي يا قهرماني يا شكست را در مي يابند. اين به دليل عاطفي بودن موسيقي نسبت به ساير هنرهاست. اين تاثير تا بدان جا گسترده مي شود كه حتي سينما كه بيشترين امكانات بيان را بكار مي گيرد وموضوع را آشكارا و با تاكيد بر جنبه هايي كه كارگردان مي خواهد نشان دهد و نيز به همراه كلام ارائه مي دهد،از موسيقي بي نياز نيست و در بسياري از فيلمها دانلود آهنگ جديد مناسب سهم بزرگي در رسائي بيان وتاثير بر بيننده دارد.
موسيقي يكي از چهار شاخه اصلي رياضيات به شمار مي رفته است.
شما مي توانيد موسيقي پر هيجان خلق كنيد و به عنوان فردي پيش رو، دوران پرخلاقيتي را براي خود رقم بزنيد.شما سفري را براي كشف شيوه ها و صداها ي دانلود آهنگ خودتان شروع خواهيد كرد و در اين مسير با ايده ها و تكنيك هاي مهيج و جالبي كه ديگر آهنگ سازان را مجذوب كرده اند ، مواجه خواهي شد.
شما مي توانيد موسيقي پر هيجان خلق كنيد و به عنوان فردي پيش رو، دوران پرخلاقيتي را براي خود رقم بزنيد.شما سفري را براي كشف شيوه ها و صداها ي آهنگ سازي خودتان شروع خواهيد كرد و در اين مسير با ايده ها و تكنيك هاي مهيج و جالبي كه ديگر آهنگسازان را مجذوب كرده اند ، مواجه خواهي شد.
پروسه ي دانلود آهنگ جدبد شبيه مجسمه سازي است ، صداها مانند بلوك هايي از مرمر هستند و كار ما تراشيدن آن ها تا زماني است كه به يك مجسمه تبديل شوند.مجسمه ساز ايتاليايي آنتونيو كانووا (۱۷۵۷ ۱۸۲۲)روشي را به شاگردانش پيشنهاد مي دهد:«مطالعه ي طبيعت ، كنكاش در آثار اساتيد بزرگ دوران باستان ، و سپس با دقت تطبيق دادن كارها با يكديگر تا آنجا كه سبك اصلي شما به دست آيد .»
امروزه نيز اين مفاهيمي كه آنتونيو كانووا مطرح كردهاست ، براي موسيقيدانان جواني كه تجربه اي در ساخت قطعه ي موسيقي داشته اند نيز كاربرد دارد.آهنگساز بايستي هميشه در جاده ي اكتشافات قدم بزند وتوانايي داشتن ايده هاي موزيكال و تجسم صداها و همچنين روياي خلق موسيقي جديد را در خود بيدار كند. البته اين موارد براي عده اي بسيار گذرا است و براي عده اي ديگر روح تحقيق و جستجو هاي موزيكال و محل كشف و تجربه محسوب مي شود.
در جامعه ي مدرن تمام آهنگسازان تقريبا غير وابسته هستند . امروزه ديگر آهنگسازان مانند دوران كلاسيك يك كارمند حقوق بگير موسيقي نيستند، و مانند آن دوران كه مردان موسيقيدانان براي كار در كليسا اجير مي شدند و يا آهنگسازاني كه براي خدمت در طبقه ي اشراف اجير مي شدند. در قرن ۲۱ آهنگسازان از طرق مختلفي مي توانند امرار معاش كنند كه از آن نمونه نوشتن موسيقي براي فيلم ، تلويزيون و ديگر رسانه هاست ؛ از طرفي مي توانند قطعاتي را براي اجرا در سالن هاي كنسرت بنويسند و يا از طريق انتشار فايل صوتي قطعاتي كه ساخته اند و يا چاپ موسيقي شان براي مصارف آموزشي به كسب درآمد و امرار معاش بپردازند . البته لازم به تذكر است كه يك قسمت قابل تعمق راجع به كار در صنعت پاپ اين است كه اين احتمال بسيار ضعيف است كه يك آهنگساز بتواند به صورت كامل از فعاليت آهنگسازي اش امرار معاش كند ، چرا كه كثرت فزاينده ي نسل جديد الورود امكان انتخاب فراواني را در مقابل كساني كه در اين حوزه كار مي كنند قرار داده است.
اين خيلي مهم است كه يك روش تعليم دادن درست را يادبگيريد . از پيرامون خود صداهايي را ياد بگيريد كه مي توانيد آنها را تكرار كنيد ، سمعي كنيد مجموعه اي از كه موارد ذيل باشد را پيدا كنيد:
قطعاتي كه به صورت تجربي ساخته شده اند و داراي نكته بوده و آموزنده مي باشند.
قطعاتي را انتخاب كنيد كه در اوقات فراغت به آنها گوش بدهيد .
همصحبتي با آهنگسازان ( شامل: دانشجويان رشته ي موسيقي ، دانش آموختگان موسيقي ، آهنگسازان كامل و سر شناس و مشغول به كار در حوزه ي آنگسازي )
دسترسي به وسايل ثبت و ضبط موسيقي جديد مانند وسايلي كه در ثبت و ضبط كنسرت هاي موسيقي و و وقايع موسيقايي به كار مي روند.
انجام موارد بالا يك برتري در جهت احاطه ي بر معاصرين در سطوح متفاوت توسعه ي خلاق محسوب مي شود.
من خودم اين كار رو خيلي دوست دارم و خيلي سعي كردم كه يكسري از قطعات كلاسيك رو تفسير كنم البته بايد اين رو اضافه كنم كه لئونارد برنشتاين ميگه: تفسير موسيقي يك چيز كاملا حسي است و يك قطعه به اندازه تمام آدماي دنيا ميتونه تفسير داشته باشه.
البته به نظر من دانلود آهنگ جديد بزرگي مثل شوپن، باخ، بتهوون و... انقدر خوب و قوي قطعه مي نوشتن كه تقريبا همه يك حس رو از آهنگ مي گرين فقط نحوه بيانشون با هم متفاوت خواهد بود. مثل قطعه آستورياس اثر آلبنيز كه بعضي ها ميگن طوفان اين شهر رو خراب كرد بعضي ها مي گن زلزله البته من خودم با زلزله موافقم چون در قطعه ميشه وجود پس لرزه رو شنيد كه باعث ميشه شهر كلا از بين بره
براي اينكه بتونيم يك قطعه رو تفسير كنيم ( يعني بتونيم بگيم آهنگساز قصد رسوندن چه حسي رو داره و درمورد چه چيزي صحبت مي كنه ) بايد چند چيز رو بدونيم كه من به بعضي از اون ها اشاره مي كنم.
1. دونستن زندگي آهنگساز و آشنا بودن با روحياتش.
2. دونستن تكنيك هاي نوازندگي چون بعضي از تكنيك ها در جاهاي مختلف كاملا مشخص هستن كه به چه منظوري استفاده شدن مثل موومان دوم زمستان از چهار فصل ويوالدي كه ويولن تكنيك پيتسوكاتو اجرا مي كنه و كاملا بيانگر بارش برف هست.
3. دونستن توناليته قطعه. دونستن توناليته قطعه كمكتون مي كنه چون هر گام تقريبا، نه صد در صد يك حال و هواي خاصي داره مثل گام هاي ماژور كه معمولا براي قطعات شاد استفاده مي شن و گام هاي مينور كه معمولا براي قطعات آروم استفاده مي شن يا اينكه مثلا گام لا مينور يك فضاي غم شيرين رو مي تونه نشون بده البته همه اين چيزهايي كه در اين مورد گفته شد صد در صد نيست اما خيلي مي تونه كمكتون كنه و به دونستن قطعه نزديكتون كنه
4. گوش كردن زياد موسيقي ( گوش كردن، نه شنيدن اونم نه هر قطعه اي. قطعات خوب ترجيحا كلاسيك و براي شروع ترجيحا از دوران رمانتيك )
5. خوندن تفسيرهايي كه قبلا براي قطعات نوشته شدن
6. دونستن نوع قطعه. يعني اينكه قطعه داراي چه فرمي است. ( سونات، فوگ، نكتورن يا ... ) چون بعضي از حالت ها مثل نكتورن معمولا درمورد يك موضوع خاص نوشته ميشن
تا حالا شده از خودتون سوال كنيد كه چرا دوست دارين يك دانلود آهنگ رو بارها و بارها گوش كنيد؟!
خوب در جواب اين سوال بايد بگم كه اين يك نوع اعتياد هست ولي از نوع خوبش
وقتي به يه آنگ گوش ميديد و ازش لذت مي بريد يك نوع خارش در مغز ايجاد ميشه كه فقط با گوش كردن اون دانلود آهنگ جديد يا آهنگها برطرف ميشه براي همين نا خواسته دوست داريد به اون آهنگ گوش بديد و به سمت اون آهنگ كشيده مي شيد.
جالبي اين نوع اعتياد اينه كه روش ترك كردنش برعكس بقيه اعتيادهاست. شما وقتي به مواد مخدر اعتياد پيدا مي كنيد براي ترك كردنش بايد از اون ماده دور بشيد و ديگه ازش استفاده نكنيد ولي درمورد موسيقي اينطور نيست شما زماني اين نوع اعتياد رو ترك مي كنيد كه خيلي به اون آهنگ گوش بديد، البته بايد بگم كه هيچ وقت اين اعتياد به طور كامل از بين نميره بلكه فقط كم ميشه و وقتي شما بعد از مدتها به اون آهنگ گوش ميديد خيلي ازش لذت مي بريد و حتي امكان داره دوباره بهش اعتياد پيدا كنيد.